در این مطلب، کاربری پژوهش و تحقیق و توسعه در زیست شهر به نحو اجمالی معرفی شده است.
تبیین نظام پژوهش و تحقیق و توسعه در دنیای مدرن
این کاربری از کاربریهای مهم برای تکامل اجتماعی است و کارویژهی جمعآوریِ نیازها و خلاءهای یک جامعه در فرایند تکاملِ خود و پاسخ به آنها را به عهده دارد.
انسان برای ارضاء هوای نفس خویشتن باید سلطهی نامحدودی بر محیط طبیعیِ پیرامون خود به دست میآورد اما او با توان تصرفِ محدودِ خود در طبیعت مواجه بود. بنابراین تلاش کرد به وسیله بازتعریف علم به «ابزار تصرف»، محدودیت های خود را برای تسلط بر جامعه و طبیعت، برطرف کند و به این ترتیب مفهوم علم به عنوان یک ابزار و تکنیک سلطه بر طبیعت مطرح شد.
این اتفاق منتهی به بالا رفتن سهم تاثیر اطلاعاتِ تجربی شد و با تغییر فرآیندهای دانشی بر این اساس، نهاد علم در عالم غرب، تحول اساسی پیدا کرد؛ حتی میتوان ادعا کرد که کلیسا به مرور زمان از این نهاد علم خارج شد و ساختارهایی دائما به این نهاد علم در یک فرآیند زمانی اضافه میشود تا امکان تصرف بیشتر را برای جامعه غربی فراهم کند.
اما مشکل این تمدن که مردم را بر پایه تحریک انگیزه های دنیاپرستانه به حرکت در جامعه ترغیب میکند این است که علم و تلاش برای گسترش دانش معمولا سودآفرین نیست و هر فرد دیگری که این دانش را کسب کند میتواند بر پایه آن دانش، کسب سود کرده و دایرهی سودآوری و زحمات چند ساله کاشف اول برای تولید دانش را کم کند و همین نکته، عامل بی رغبتی برای گسترش دانش در جامعه میشود.
تمدن غرب این مشکل را به وسیله ابزاری به نام «حق ثبت اختراع» یا Patent -که ابزار ایجاد انحصار بهرهوری اقتصادی از تولیدات دانشی و فناورانه است- حل کرده است.
با ثبت این قانون و حمایت دولت و ساختارهای حاکمیتی از آن سعی، کردند دانشمندان و علما را به کسب سودِ بیشتر ترغیب کنند تا به این ترتیب نیازها و خلاءهایی که منتهی به گسترش و توسعه جامعه اکونومیک میشود را برآورده کنند.
به این ترتیب نهاد علم را در خدمت نظام سرمایهداری قرار دادند؛ چرا که تحقیقات، نیازمند پشتیبانی مالیِ مناسب بود و محقق، حتی اگر با صَرف سالهای عمر خود و تحمل محدودیتها و فقر، به دانشی دست پیدا میکرد، ناچار بود برای بازاریکردن این دانش و فناوری، به سرمایه دار رجوع کند.
در چنین بستری، دانشمندان به دنبال حل مسائل و خلاءهایی خواهند بود که معطوف به اهدافِ تمدن غرب (ساخت بهشت بر روی زمین) است. زیرا جریان اجتماعی، تبلیغات و رسانهها دائماً در حال نمایش این اهداف و آمال و آرزوها هستند لذا تمرکز و پاسخگویی به این نیازها قطعا خریدارهای زیادی خواهد داشت.
در چنین شرایطی، سرمایهداران با جهتدهی به خواستههای اجتماعی و تبلیغات گسترده بر روی اهداف مورد نظر خود، توجه عمومی را از نیازهای طبیعی و معمولِ خود به سمت یک سری مسائل خاص و آرمانی معطوف کرده و از سوی دیگر با سرمایهگذاری در این زمینهها، به کمک دانشمندان و پاسخهایی که به این نیازها میدهند، سود سرمایهی خود را تضمین میکنند.
به این ترتیب ارتباط عمیق و وثیقی میان نهاد علم و نهاد صنعت و سرمایهداری ایجاد میشود. واحدهای R&D شرکتهای بزرگ و پارکهای علم و فناوری همگی در خدمت نظام سرمایهداری و تأمین و تضمین سود سرمایهی آنها خواهند بود.
در این بستر، جریان اطلاعات کاملاً در اخیتار و خدمت نظام سرمایهداری بوده و اطلاعات نیز به صورت کاملا طبقهبندی شده در اختیار دیگران قرار میگیرد که این نیز موجب سلطه نخبگانی در سطح جامعه خواهد شد.
اگر افرادی خواهان ورود به لایههای بالای دانشی و فناوری باشند باید از کانالهای تعریف شده برای آنها عبور کنند و تقریبا امکان تکروی در این بستر وجود ندارد.
حتی استارتاپها و مراکز رشد نیز که به منظور استفاده حداکثری از ظرفیت جامعه به منظور رشد تکنولوژی به راه انداخته شد نیز توسط سرمایهداران به منظور جهتدهی به انگیزهها و پاسخدهی به مسئلههای مورد نظر آنها، هدایت میشوند.
به این ترتیب طبقهای مرجع به وجود میآید که تنها با اجازه و تایید آنهاست که شبکههای اصلی دانشی امکان پاسخدهی به مسائلِ آنها را پیدا خواهند کرد.
تبیین نظام پژوهش و تحقیق و توسعه (R&D وقف) در زیستشهر
اما هدف اصلی کاربری پژوهش و تحقیق و توسعه، تحقق تمام ابعاد جامعه مطلوب امامت – امت است.
بر اساس این رویکرد، دستگاه پژوهش موظف است بر محور توصیفات معارف وحیانی از جامعه مطلوب اسلامی، نیازها و مسائل جامعه برای نیل به این مطلوب را احصاء و پاسخهای تفصیلی مناسبی با بهکارگیری خلاقیت و دانش نظری و تجربی به آنها ارائه کند.
بنابراین ساختار پژوهشی در زیست شهر، نیازمند نهاد علم جدیدی است که از ارتباط قاعدهمند حوزه و دانشگاه شکل خواهد گرفت.
تحقق جامعهی مطلوب اسلامی -که در قالب نظریه امامت – امت تصویر شده است- ایجاب میکند که ورودِ محققین و اندیشمندان برای تحقیق و یافتن مسائل و مشکلاتی که منجر به حرکت روزافزون و تکاملبخش در راستای تحقق این جامعه مطلوب میشود؛ با انگیزهی ایثار و کمک به آحاد جامعه برای رسیدن به آن مطلوب و اصلاح اجتماعی باشد؛ زیرا همانطور که بیان شد، فواید و عایدات حاصل از علم به علت خصوصیت قابلِ تکثیربودن، نباید در اختیار یک نفر قرار گیرد.
بنابراین در این نظامِ پژوهشی، به افرادی که خیّر و دغدغهمند اصلاح اجتماعی هستند و به دنبال منافع شخصی و دنیاپرستی دست به تحقیق و پژوهش نمیزنند، نیاز است.
از این روی، پرواضح است که ساختاری مانند Patent در این نظام علمی مطرود است؛ و اگر هم در مواردی از آن استفاده شود به منظور جلوگیری از استفادهی سرمایهسالاران از این دانشهایی است که برای استفاده عموم مردم و نه خواصّ سرمایهدار، تولید شده است.
با توجه به توضیحات فوق، مسائل و نیازهایی که توسط این نهاد علم جدید احصاء میشود، نه بر پایهی منفعت شخصی محقق و نه در راستای تحقق نظریه رویای غرب جدید و نه در خدمت تضمین رشد سود سرمایه است.
بلکه در راستای نیاز مردم و خلاءهایی که در راستای تشکیل نظام امامت – امت وجود دارد خواهد بود. در این نظام جدید، محقق با دلسوزی و ایثارگری در راستای کمک به مردم برای تحقق رویای ایرانی اسلامی و تفوق جریان اسلام بر نظام طاغوت قدم بر میدارد
لذا توجه به روندهای جهانی و چگونگی اثرگذاری آنها بر جامعه ما و پیشنهاد مسائلی که علاوه بر تأمین نیاز مردم و تحقق رویای ایرانی اسلامی منجر به تفوق نظام اسلامی در عرصه جهانی بر نظام کفر میشود نیز در نظامِ مسائلِ این ساختار جدید بسیار دخیل است.
نکته بعدی که در ساخت مسائل باید به آن توجه شود این است که بعضی از این مسائل برای مردم شناخته شده است و در مورد آنها احساس خلاء دارند اما ممکن است بعضی از آنها از سوی مردم ناشناخته باشند اما در صورت پاسخِ نظام علمی به آنها، سرعت رشد و تکامل نظام امامت – امت به شدت افزایش پیدا خواهد کرد.
ساختار جمعآوریکننده مسائل در زیستشهر، نهادهایی مانند خانه نوآوری، مزرعه پشتیبان، مرکزهای اقتصاد مقاومتی، کارگاه های پشتیبان و … هستند که به طور مستمر و در ارتباط مستقیم مردم با آنها، مسائل جدید را شناسایی و به نهادهای علمی پاسخگو، سفارشِ پژوهش میدهند.
نکته بعدی اینکه نظام امامت – امت بر پایه ایجاد عدالت فرهنگی اعم از عرصه های تولیدی، توزیعی و مصرف دانش و اطلاعات شکل میگیرد و بر این اساس، مشارکت مردمی را برای کیفیت بخشی به تمدن اسلامی و جامعه مطلوب، رقم میزند و همین امر، باعث نفی سلطه نخبگانی و ایجاد طبقه مرجعِ حاکم -که صرفا به دلیل اعطای یک اعتبار اجتماعی قدرت تاثیرگذاری دارند- میشود.
در این ساختار، تفاهم و مشارکت قاعده مند مردمی، اصل است و ساختارهایی در این زمینه در زیستشهر شکل خواهد گرفت که در عرصه خدمات اطلاع رسانی، موجب به روزرسانی دانش مردم در عرصه های مختلف زندگی، از جمله در زمینهی کار، کشاورزی معیشتی، نحوه زندگی در خانه مولد و زندگی کردن در زیست شهرها میشوند.
همچنین ساختارهایی برای جلب مشارکت مردمی در پاسخدهی به مسائل و نیازهای عموم مردم تعریف میشود. این ساختار بعد از جمعآوری پاسخهای مردمی آنها را به نهادهای علمی و پژوهشی به منظور تنقیح و تکمیل ارائه میکند.
یکی از محاسن این روش، هویتبخشی به آحاد جامعه از طریق ارزشدادن به اندیشههای آنها در راستای تکامل زندگی در زیستشهر خواهد بود.
خانهی نوآوری
خانهی نوآوری، ساختاری است که وظیفهی احصاء و تجمیع نیازهای درون خانه را در یک بستر سایبری به عهده دارد. در این ساختار، مسائل مطرح شده توسط مردم بعد از پالایش و سنجش ارتباط آنها با نظام امامت – امت، وارد چرخه ارتباطدهی با پاسخهای مطرح شده توسط ساکنان شهرک یا محققین میشود. به زبان سادهتر، در این ساختار میان کسانی که مشکلاتی در ابعاد مختلف زندگی در زیستشهر دارند و کسانی که راهحلهایی برای این مشکلات یافتهاند (ممکن است این فرد همسایهِ فردِ مطرح کننده مسئله باشد) ارتباط برقرار میشود؛ که به این ترتیب، ارتباطات اجتماعی نیز تقویت خواهد شد.
در نهایت در صورتی که پاسخی برای بعضی مسائل یافت نشود این مسائل به مرکز تحقیق و توسعه واقع در مرکز شهر ارجاع داده میشود.
امکان مشاهده مسائل و پاسخها برای عموم مردم به صورت رایگان فراهم میشود.
بودجه این نهاد از شارژ ماهانهای که از ساکنین زیستشهر دریافت میشود تأمین خواهد شد.
نهاد تحقیق و توسعه (R&D وقف)
مسائلی که در ساختار خانهی نوآوری پاسخی به آنها داده نشده باشد به این نهاد ارجاع داده میشود. به علت آنکه مسائلِ ارائه شده به این نهاد، مسائلِ خودِ مردم همین زیستشهر است، بودجهی تحقیقاتی آن نیز از طریق مواردی همچون سود انباشت حاصل از فروشگاههای احسانبنیانِ محلات یا مرکز زیستشهر، تأمین میشود.
یکی دیگر از طرق تأمین بودجه و انرژی لازم برای پاسخگویی به مسائلِ این نهاد، خدمات صلواتی است که جامعهی اربعینی در این سامانه برای انجام آن اعلام آمادگی میکنند. مثلا یک محقق جهادی میتواند در بخش کاربری خود اعلام کند که در ماه دو روز را میتوانم به صورت صلواتی برای فعالیتهای پژوهشی عمومی صرف کنم.
اما اگر مسائلی که به این نهاد ارجاع داده میشود مربوطه به زیستشهرهای دیگر یا ناظر به نیازهای ناشناخته باشد با هزینههایی که از طریق وقف، انفال، خیرات مردمی یا بودجه دولتی تأمین میشود، مورد تحقیق و پژوهش قرار میگیرد.
وظیفه مدیریت این مجموعه به عهده امام جمعه شهر است و اوست که میتواند سمت و سوی تحقیقات را به گونهای هدایت کند که حتی بتوانند پاسخگوی نیازهای شهرهای دیگر هم باشند و به این ترتیب برای زیستشهر خود اعتبار و جایگاه بالاتری را کسب کند.
باید به این نکته توجه داشت که محققین زیستشهر، همگی صاحب یک خانه مولّد هستند که در آنها کشاورزی معیشتی و مشاغل خانگی وجود دارد. به این ترتیب بخشی از معیشت و امنیت غذایی خانواده محققین از این طریق تأمین میشود.
این در حالی است که شاکلهی نیروهای محقق در زیستشهر، شامل جهادگرانی است که روحیه وقف و ایثار در آنها وجود دارد و با وجود طرق تأمین مالی که در بالاتر بیان شد، امکان مدیریت شرایط اقتصادی را خواهند داشت.
سلسله مراتب کالبدی کاربری پژوهش در زیستشهر
کاربری پژوهش در چهار بخشِ خانه، محیط همسایگی، کوی و مرکز شهر دارای پایگاههای متفاوتی است.
در هر خانه، اتاقی مخصوص کارهای علمی، پژوهشی به عنوان اتاق مطالعه تعبیه میگردد.
در محیط همسایگی، آلاچیق مرکزی –که محل تجمع همسایگان و انتقال تجربیات است- به کمک خانهی نوآوری و کتابخانهی کوی، سطحی از پژوهش را پوشش میدهد.
در این سطح شاهد برگزاری کلاسهای آموزشی و جمعآوری و ارائه اطلاعات جدید به همسایگان خواهیم بود. این فرآیند که توسط کارشناسان خانه نوآوری انجام میشود در بازهی زمانی حدودا هر دو ماه یکبار در هر محیط همسایگی انجام میشود.
در سطح کوی (مجموع ۱۶۰ واحد) یک مرکز خانه نوآوری با کارویژههایی که عنوان شد قرار دارد.
در سطح کل زیستشهر هم یک مرکز پژوهش در مرکز شهر قرار داده شده است که کارویژههای آن بیان شد.
بدون دیدگاه