کاربری آموزش و نظام آموزش و پرورش به عنوان ابزار پرورش انسان و رفع نیازهای نیروی انسانیِ هر جامعهای یکی از مهمترین ابزارهای تکامل و توسعه انسانیِ آن جامعه است. در این نوشته، نظام آموزشی در دنیای مدرن و زیستشهرها به نحو اجمالی معرفی میگردد.
مبانی کاربری آموزش مدرن
انسانِ مطلوب در تمدن غرب، انسانی است که منفعت فردی خود را محور تصمیماتش قرار میدهد؛ به تعبیر دیگر یک انسان اکونومیک است که ابزارهای تحریک منفعت طلبی اوست که سوخت حرکت و تکامل جامعه از درونش میترواد و پیشران این جامعه میشود.
از دیگر سو با استقرار نظام اجتماعی بازار در این جامعه، فواید حداکثرسازی بهینه مصرف سوخت این جامعه یعنی طمع فردی، نهادینه میشود و اوج کمال چنین جامعهای از این منظر این است که تمام اقشار جامعه، انسانی اکونومیک در یک بازار کامل باشند.
نظام آموزش و پرورش برای تحقق چنین تصویری اولا باید بتواند متربی خود را به شکلی پرورش دهد که منفعت فردی خود را محور تصمیمگیریهای خود در جامعه قرار دهد و ثانیا احترام به قواعد زیست در نظام بازار را در او نهادینه کرده و او را شهروند مطیع نظام جهانی پرورش دهد.
هر جامعهای با توجه به کثرات فعالیتهای خود برای تکامل، نیاز به سنخهای مختلف نیروی انسانی دارد و باید طبقات مختلفی از نیرو را پرورش دهد.
در جامعه غربی با توجه به نهادینه شدن قواعد نظری بازار، طبقاتی فرادستی در جامعه شکل گرفت که ترسیمکننده وضعیت آتی جهان به گونهای بودند که منطبق بر منفعت شخصی خودشان بود.
فرایند آموزش و پرورش در این مسیر به گونهای شکل گرفته است که نیروی انسانیِ متناسب با نظام بازاری که آنها تعریف کردهاند را پرورش دهد و در واقع این نیروهای انسانی را چرخ دندههای رشد سود سرمایه خود تعریف میکنند.
در این ساختار، به خلاف گذشته که زن موجودی پست بود که تولید قاعدهمند و منضبط نیروی انسانی، وابسته به آن بود، اکنون جنسیت در این جامعه امری شخصی تعریف شده و به یک جامعه فراجنسیتی تبدیل شده است.
مهم آن است که نیروی انسانی در فرایند آموزشی به مرتبهای از مهارت برسد که بیشترین میزانِ رشد سود سرمایه را تضمین نمایند.
ساختاری که برای نظام آموزشیِ این جامعه تعریف شده بود، مدرسه را نهاد رغیب خانواده تعریف کرد تا بر این اساس بتواند پیوندهای عمیقِ خانوادگی را تضعیف کرده و این امکان را فراهم نماید تا انسان بیشتر بتواند منافع فردی خود را محور تصمیماتش قرار دهد و امکان جابجایی نیروی انسانی در اقصی نقاط جهان را راحتتر فراهم نماید.
همچنین میزان بهرهمندی انسانها در جامعه -که بر اساس هر طبقه تعریف شده است- سبب طبقاتی شدن پرورش نیروها و بهرهمندی کیفیت آموزش متفاوت برای طبقات فرادست میشد و این سببِ تربیت نیروی انسانی بهینهکنندهی این سیستم از طبقات فرادست و تربیت نیروی انسانی کارگر و اجراکنندهی اوامر از طبقات فرودست میشد.
هرچند اکنون بازاریتر شدن فضای جامعه جهانی به کمک زیستسایبر، سبب شده که بتوانند به کمک تکنولوژی ها و ارتباطات محیطی بیشتر و دقیقتر، حداکثر ظرفیت نیروی انسانی در طبقات مختلف را استفاده کرده و رشد سود سرمایه را تضمین نمایند.
این تکنولوژیها و ارتباطات محیطی، با تقویت هوشمندی انسان و افزایش سرعت انتقال دانش به آنها در تمامی سطوح انسانی، نیروی انسانی ماهرتری را تربیت میکند.
تبیین کاربری آموزش در زیستشهر
اما با توجه به اینکه در زیستشهر، به دنبال ساخت نظام امامت – امت هستیم -که در آن روابط اخوّتمدارانه، ایثارگرانه و دستگیری کریمانه مبنا و اساس روابط اجتماعی است- خانواده به عنوان استعاره چنین فضایی وجود دارد؛ انسان مطلوب در چنین فضایی انسانِ مجاهد و ایثارگر است و به همین دلیل تربیت هویتی و محورقرارگرفتن هویت تاریخی و معیّت با امام در تربیت انسان بسیار نقش اساسی دارد.
در چنین فضایی، مطلوبانگاری تمدن اسلامی و تمایز صریح آن با جامعه و تمدن غربی، غایتِ نظام آموزش و پرورش است و پس از آن، این نظام آموزشی باید بتواند تجهیز علمی و مهارتی هر متربی برای قرارگرفتن در منزلت درست خود در ساخت این مدنیت جدید را به او ارائه نمایند.
این سیستم آموزشی در انتها کسانی که میتوانند چنین جامعهای را توسعه دهند و آن را به سمت تحقق تمدن اسلامی و حل مشکلات و موانع پیش روی آن پیش ببرند را پرورش میدهد.
در این ساختار، خانواده به عنوان استعارهی نظام امامت – امت در راس انتقال هویت تمدنی قرار میگیرد و مدرسه و محیط آموزشی در خدمت خانواده به پرورش فرزندان کمک میکنند.
انسان مطلوب در نظام امامت – امت، انسانی است که منفعت فردی خود را متناسب و در راستای منفعت اجتماعی و جریان ولایت تاریخی اهل بیت قرار میدهد و این منفعت را در خدمت منفعتهای بالاتر خرج میکند.
به همین دلیل پرورش هوشمندی، حافظه و مهارتها در خدمت رشد انگیزهی ایثار و دگریاری قرار گرفته و «عقلانیت یاریگری» محور عقلانیت انتقادی و عقلانیت مهارتی قرار میگیرد.
پذیرش جنسیت متفاوت زن و مرد برای تشکیل سلول جامعه -که خانواده است- ضروری میسازد که فرایند پرورش دخترانه و پسرانه متفاوت باشد و با توجه به کارکرد این دو جنس در تحقق تمدن اسلامی، انتقال هویت تمدنی و مطلوبانگاری تمدن اسلامی در مقابل تمدن غربی که در سالهای ابتدایی آموزش قرار دارد؛ برای دختران در «مدرسههای خانگی» که در محیط همسایگی تعریف میشود و برای پسران در مسجد کوی برنامهریزی شده است.
باید دقت داشت که در سنین ابتدایی -که فرزند ارتباطات بیشتری با خانواده داشته و خانواده نقش بیشتری در تربیت کودکان دارد- مدارس سنین اول، بیشتر به شکل حمایتگرانه برای پروراندن فرزند توسط خانواده از جانب مدرسه است.
اما در سنینی که شروع به مراودات اجتماعی در متربی بیشتر شده است و در این سنین است که نقش خود را در این تمدن شناخته و نیازمند تجهیز علمی و مهارتی است، «مدارس محلات» به کمک محیطهای ایثارگر درون محله که انتقال دهنده دانش و مهارت به صورت آموزش در حین عمل و آموزش در فضای عملیات است، طراحی شده که این محیطها برای دختران، خانه نوآوری، واحد بهداشت سلامتی محله و کارگاه فراوری غذایی بوده و برای پسران، مزرعه پشتیبان، مرکز اقتصاد مقاومتی و مرکز پشتیبانی ساختِ زیست شهر است.
در این سنین است که مهارتها به افراد منتقل شده و تکالیف آنها در خانه یا کارگاههای خانههای خودشان قابلیت تعریف دارد.
همچنین این مسئله سبب میشود که متربی، خدمات احسانپایه و ایثارگرانه را فرا گیرد و از جانب دیگر، نیروی انسانیِ ایثارگر برای انجام خدمات ایثارگرانه برای محیط زیست شهر فراوانتر گردد.
همچنین از مواردی که نیاز به آموزش در مدارس محله دارد، نحوه مشارکت در همفکری و همکاری در جامعه است که به صورت آموزش و گفتگوی سازمانی به متربیان انجام میگیرد.
سطح بالاترِ نظام آموزش و پرورش برای تحققِ نظام امامت – امت این است که افرادِ مستعد برای گسترش کیفی تمدن اسلامی را شناسایی کرده و زمینه و بسترِ مشارکت ایشان برای کیفیتبخشی به تمدن اسلامی را با ایجاد تولید تخصص فراهم نماید.
بر این اساس متربی نقش و جایگاه ویژه و خاص خود را در تحققبخشیِ تمدن اسلامی میابد و مربی به عنوان استاد راهنما او را کمک میکند تا یکی از دغدغهها و مسائلِ نظام را شناخته و تجهیز علمی و مهارتی لازم برای پاسخ به آن را فرا گیرد.
بسترسازی و زمینه یادگیری تفکر صحیح جریان دهنده اسلام در عینیت و اینکه چگونه بتواند، وحی، عقل و تجربه را طوأمان با هم و با محوریت وحی به کار بگیرد و نحوه دستیابی به اطلاعات صحیح و مفید و استفاده از اطلاعاتی که در جریان غربی و تمدن غرب تولید شده و به خدمت گرفتن آن و انحلال آن در ساخت تمدن اسلامی، از دیگر مواردی است که در بخش توسعه دهنده، هم در فضای دخترانه و هم در فضای پسرانه باید آموزش داده شود تا انسانِ پژوهشگر، تولید شده و به قسمت واحد تحقیق و توسعه انتقال داده شود.
طبیعی است که برای قسمت دخترانه و پسرانه با توجه به نظام اجتماعی مرتبط با هریک از جنسیتها، موضوعات خاصی خواهند داشت که کمک کنندهی نهاد اجتماعی هر یک از آنان و رفع کنندهی مشکلات این نهادهای اجتماعی خواهند بود.
سلام و خسته نباشید
از تلاش و زحمت شما بسیار سپاسگزارم و امید دارم که این مسیر رو تا انتها ادامه بدید و بتونید طرح ایده آل رو محقق کنید.
اما نسبت به متنی که در این قسمت نگاشته شده:
متاسفانه ادبیات این متن روان نیست و در اون از اصطلاحات زیادی استفاده شده مثل : نظام امت-امامت ، عقلانیت یاریگری ، مسجد کوی ، جریان ولایت تاریخ اهل بیت علیهم السلام …
به خاطر همین شما اگر بخواهید در چند خط ایده تون رو به کسی که اصلا با این فضا آشنا نیست ارائه بدید ، این متن جوابگو نیست و طرف مقابل چیزی متوجه نمیشه.
مچکر و ممنون
علکیم السلام و رحمه الله
سپاس از تذکراتی که بیان فرمودید.
ابهامی که مطرح می فرمایید صحیح است و تلاش می کنیم با ایجاد صفحات دیگر و لینک کردن آن به اصطلاحات، تا حدودی برطرف گردد. مشکل این است که موضوع طراحی فضای زیست اجتماعی شامل جزئیات بسیار زیادی می باشد و انتقال آن در یک صفحه امکان پذیر نیست و همین باعث ایجاد ابهام در متون می شود.
البته ادبیات بنده هم کم مشکل ندارد 😅 که از این نظر پوزش می خواهم