تیراندازی خانوادگی، مهارت مغفول در تربیت تمدنی: بازخوانی جامعه‌شناختی یک توصیه نبوی

«عَلِّموا بَنیکُمُ الرَّمیَ؛ فإنَّهُ نِکایهُ العَدوِّ»
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «فرزندان‌تان را تیراندازی بیاموزید، چرا که مایه‌ی شکست و تضعیف دشمن است.» (کنزالعُمّال، حدیث شماره ۴۵۳۴۱)

🔹 با وجود حجم انبوه توصیه‌های صریح دینی درباره آموزش مهارت تیراندازی، امروزه در زیست‌جهان اجتماعی ایران، به‌ویژه در سطح عمومی جامعه، ردّ چندانی از نهادینه‌شدن این مهارت نمی‌توان یافت. این شکاف میان منطق فرهنگِ دینی و واقعیت میدانیِ رفتارِ جمعی، خود نشانه‌ای از یک گسست در فرآیند انتقال و بازتولید ارزش‌های فرهنگی است. آنچه باید مورد تأمل قرار گیرد، این است که چرا این آموزه، از مسیر جامعه‌پذیری رسمی یا غیررسمی، به کنش عادیِ خانوادگی بدل نشده است؟

🔹 ورود به این مسئله نیازمند تبیین دقیق مزایا، کارکردها، و قابلیت‌های تربیتی و تمدنی این مهارت است؛ چرا که یکی از مسیرهای اصلیِ تغییر سازه‌های اجتماعی و گرایش‌های عمومی، همانا بازخوانی اهمیت‌های فراموش‌شده و معناسازی فرهنگیِ جدید برای کنش‌های مغفول است.

🔹 با تأمل در مسئله فوق، می‌توان به نوعی ابهام فرهنگی یا نارسایی معنایی در درک عمومی از این کنش اشاره کرد. در گفتمان رایج، تیراندازی غالباً با بار معناییِ «خطر»، «خشونت» یا «کارکرد صرفاً نظامی» رمزگذاری شده و از این‌رو در ناخودآگاه جمعی، نه به‌مثابه یک مهارت تربیتیِ همگانی، بلکه به عنوان فعالیتی تخصصی و مختص نیروهای مسلح تصور می‌شود. این بازنمایی فرهنگی -که می‌توان آن را نوعی استعاره‌ی تقلیل‌گرا در حوزه‌ی نمادهای خشونت دانست- موجب شده تا آموزش تیراندازی – حتی در اشکال کاملاً ورزشی و ایمن آن – از دایره‌ی الگوهای تربیتی خانواده و مدرسه خارج شود. این در حالی است که نصوص دینی، با ارجاع مستقیم به فرآیند تربیت نسل آینده، تیراندازی را در زمره‌ی مهارت‌هایی قرار می‌دهند که باید در سنین پایه و مهمتر از آن، در بستر #خانواده نهادینه شود، نه آنکه در قالب سازوکارهای تخصصی و نظامی از دسترس عموم خارج گردد. این فاصله‌ی گفتمانی، از حیث جامعه‌شناسیِ فرهنگی، نشانه‌ای از عدم تطابق میان دستگاه مفهومیِ سنت دینی و سازه‌های معنایی مدرن است؛ جایی که یک کنش سنتی، به‌جای آنکه بازتعریف و نهادینه گردد، به حاشیه رانده شده و دچار بحران بازنمایی است.

🔹 از منظر جامعه‌شناسیِ تربیت، مهارت تیراندازی را می‌توان یک «کنش فرهنگی چندوجهی» دانست که واجد ابعاد هم‌زمان جسمانی، روانی، اخلاقی و اجتماعی است. بر مبنای شواهد متقن دینی، این مهارت نه‌تنها به‌عنوان یکی از شریف‌ترین و مفیدترین سرگرمی‌های مؤمنانه شناخته شده – تا جایی که حتی حکم حرمت شرط‌بندی میان شرکت‌کنندگان در آن رفع گشته است (اینجا و اینجا) – بلکه به‌مثابه ابزاری برای نهادینه‌سازی سلحشوری، شجاعت، و مسئولیت‌پذیری در فرآیند رشد کودکان و نوجوانان تلقی می‌گردد.

🔹 تیراندازی، با فراهم‌کردنِ بستر تصمیم‌گیری در لحظه، کنترل هیجان، تمرکز هدفمند و مواجهه غیرمستقیم با ترس، در واقع واجد کارکردهای عمیق در ساختاردهی به شخصیت فردی و هویت اجتماعی نسل جدید است. این مهارت، در عین‌حال که می‌تواند در ساحت تفریحی و ورزشی، فرصت‌هایی برای رشد متعادل جسم و ذهن فراهم کند، در سطحی کلان‌تر، به‌مثابه یک سرمایه استراتژیک برای ارتقای توان دفاعی #توده‌های‌مردمی در موقعیت‌های بحرانی نیز قابل تحلیل است. به تعبیر دقیق‌تر، آموزش تیراندازی، پیوند میان تربیت فردیِ مقاوم و امنیت جمعیِ پایدار را ممکن می‌سازد و از این حیث، نوعی «تربیت امنیت‌محورِ درون‌زا» به‌شمار می‌رود که می‌تواند در افق گفتمان مقاومت، نقش محوری ایفا کند.

🔹 بخش مهمی از ضعف در ترویج مهارت تیراندازی، نه به دلیل فقدان منابع، بلکه ناشی از نوعی تقلیل‌گرایی در فهم ماهیت این مهارت و محدودسازی آن به اشکال خاص و غیرجذاب آن است. تیراندازی در ذهن عمومی غالباً با سالن‌های بسته، تفنگ‌های خاص المپیکی، و چارچوب‌های بی‌تحرک تداعی می‌شود؛ امری که موجب فروکاست این مهارت به تجربه‌ای خشک و پرهزینه شده است. این در حالی‌ست که تیراندازی واجد مجموعه‌ای از اصول بنیادین در دو سطح «فیزیکی» (نظیر شناخت قوانین پرتابه‌ها، نیرو، برد و جهت‌گیری) و «روان‌جنبشی» (مانند کنترل ماشه، حبس نفس، تمرکز، و تنظیم هیجان) است که در تمامی زیرشاخه‌های آن ثابت است. بر این مبنا، آموزش تیراندازی را می‌توان با ابزارهای متنوع‌تر، ایمن‌تر و کم‌هزینه‌تری مانند تفنگ‌های بادی دنبال کرد، بی‌آنکه خللی در انتقال مهارت‌های بنیادین وارد شود. تنوع بالای این ابزارها و ظرفیت آن‌ها برای طراحی تجربه‌های میدانی جذاب، امکان ترویج عمومی را تسهیل می‌کند (اینجا).

🔹 یکی از راهبردهای اساسی در این مسیر، بازآفرینی تصویر فرهنگیِ تیراندازی به‌عنوان مهارتی جذاب، مردمی و قابل دسترس است؛ امری که می‌تواند با سیاست‌گذاری هوشمندانه‌ی حکمرانی فرهنگی و یا حتی با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ایجاد فضاهای ترکیبیِ ورزشی-سرگرمی محقق شود.
در این میان، یکی از افق‌های راهبردی، گشودن مسیر آموزش خانوادگی است؛ جایی که پدران با حداقل هزینه، با فراهم‌کردن یک تفنگ بادی استاندارد، در فضای باز یا محیط‌های امن، فرآیند تربیت تیراندازانه را از درون نهاد خانواده آغاز کنند. چنین روندی، ضمن تقویت مشارکت خانوادگی در تربیت بدنی هدفمند، می‌تواند منطق فرهنگی تیراندازی را از انحصار ساختارهای رسمی خارج کرده و در مدار کنش‌های مردمی قرار دهد.

تیراندازی خانوادگی

 

 

بهنام نوذریمشاهده نوشته ها

متولد 1363 تهران تحصیلات خود را در رشته مهندسی عمران به پایان رساند و در کنار فعالیت های عمرانی به علت علاقه به مباحث اسلامی، دروس حوزوی را نیز دنبال میکند. هم اکنون علاوه بر مدیریت فعالیت‌های مجموعه طلبگی تا اجتهاد www.tt-ej.ir در اندیشکده زیست شهر نوین مولّد، ستاد راهبری معماری و شهرسازی حوزه علمیه و دفتر فرهنگستان علوم اسلامی نیز مشغول فعالیت است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *